افزایش فعالیت ذهنی با داشتن روحیه شاد
چهارشنبه 24 اسفند 1390 10:24 ق.ظروحیه شاد و رفتارهای مثبت خلاقیت ذهنی را افزایش میدهد.
دیدن دنیا با عینک خوشبینی صرفاً یك شعار نیست و محققان نتایج فوقالعاده آن را اثبات كردهاند. شواهد زیادی به این نکته اشاره میکند که وضعیت روحی ما تأثیر مستقیم بر روند پردازش اطلاعاتی که از طریق چشم کسب میکنیم دارد.
طبق مطالعات جدیدی که در هفتهنامه آکادمی ملی علوم منتشر شده، محققان به این نتیجه رسیدهاند كه افرادی که از روحیه شادی برخوردار هستند، ذهن آرامی دارند و قادرند تواناییهای ذهنی خود را افزایش دهند. البته آنها اذعان كردهاند كه داشتن اینچنین روحیه شادی ممکن است منجر به اختلال حواس شود.
دکتر آدام آندرسون استاد روانشناسی دانشگاه تورنتو و نویسنده برجسته علوم و تحقیقات میگوید داشتن روحیه شاد و رفتارهای مثبت، دقت و توجه فرد را تحت تأثیر قرار میدهد و میتواند میدان دید را وسیعتر کند.
در یک تحقیق که توسط اساتید انجام شد، از داوطلبان خواسته شد دو نوع مسئله را بررسی کنند. برای تجربه کردن وضعیتهای مختلف، داوطلبان به موزیک شاد و غمگین گوش کردند و از آنها خواسته شد در مورد موضوعات شاد و غمگین فکر کنند. داوطلبان هنگامی که در یک موقعیت شاد قرار گرفتند بهخوبی قادر به حل کردن مسائل فکری بودند، اما به دلیل عدم تمرکز و اختلال حواس بهخوبی قادر به انجام دادن وظایفی که در آن به دقت چشم نیاز داشت نبودند.
دکتر آندرسون میگوید اگر شغلی را که انجام میدهید مستلزم خلاقیت و تمرکز فکری است به یک مکان شاد احتیاج دارید. برای مثال اگر در صدد حل کردن مشکلی هستید که موجب عصبانی شدن شما میشود برای اینکه آرامش پیدا کنید به تفریح و گردش کردن بپردازید و سپس برای حل کردن مشکل اقدام کنید.
کارشناسان می گویند یک قسمت از مغز که آمیگدال نامیده میشود، تأثیر زیادی در فعالیت ذهن دارد. آمیگدال در مقابل ترس واکنش نشان میدهد و ترس سبب میشود که فعالیت ذهنی فرد را مختل سازد. دکتر رابرت مارر روانشناس مرکز پزشکی مونیکا میگوید هنگامی که شما شاد هستید، آمیگدال کاملاً آرام است و این امر سبب میشود که فعالیت ذهنی شما بیشتر شود.
اختلال حواس به دلیل داشتن روحیه شاد
آیا تا به حال آنقدر به وجد آمدهاید که نتوانید بنشینید و بر روی پرداخت صورت حسابهای خود و یا تصحیح کردن تکالیف فرزندانتان تمرکز کنید؟ اینچنین شور و هیجانی باعث آشفتگی ذهن شما میشود.
محققان میگویند داشتن روحیه شاد دید چشم فرد را مختل میسازد و فرد بهخوبی قادر به انجام دادن وظایفی که نیاز به دقت چشم دارند نیست؛ بهخصوص اگر شغل فرد تصحیح اوراق و یا شمارش اعداد و ارقام باشد. داشتن روحیه شاد ممکن است در برخی موارد نتیجه مثبتی ندهد. برای مثال هنگامی که در یک بزرگراه رانندگی میکنید، فرض میکنیم شما به هر چیزی که در اتوبان میبینید توجه میکنید، اگر در آن زمان شما روحیه شادی داشته باشید ممکن است به تمام تابلوها و سایر چیزهای دیگر که در بزرگراه است نگاه کنید. این وضعیت گاهی مثمرثمر نیست.
دکتر دان مک آدامز، پروفسور روانشناس در دانشگاه شیکاگو معتقد است افرادی که روحیه شادی دارند توجه زیادی به محیط اطراف خود میکنند. به همین دلیل ممکن است دچار آشفتگی خاطر و یا اختلال حواس شوند.
افزایش تمرکز با داشتن چهره عبوس
در حالی که روحیه شاد و رفتارهای مثبت خلاقیت ذهنی فرد را افزایش میدهد رفتارهای منفی یک فرد میتواند به تمرکز فرد کمک کند. آندرسون میگوید بدخلقی و داشتن روحیات منفی منجر به محدود شدن میدان دید شخص میشود. این امر سبب میشود که فرد صرفاً بر روی مسائلی که موجب اضطراب و نگرانیاش میشود تمرکز کند.
دکتر آندرسون میگوید: اگر شغل شما مرتبط با محاسبات اعداد و ارقام باشد، نیازمند تمرکز و دقت بسیاری است. بهتر است که بدخلق و عبوس باشید، به این دلیل که داشتن روحیات منفی و بدخلقی میتواند میدان دید شما را محدود سازد. بدین ترتیب به اتفاقاتی که در پیرامون شما رخ میدهد، توجهی نمیکنید. برای مثال یک حسابدار باید در محاسبه اعداد و ارقام به جواب صحیح برسد. لذا شما به حسابداری که ذهنش درگیر مسائل دیگری شود و اختلال حواس داشته باشد نیاز ندارید و ترجیح میدهید که یک حسابدار عبوس و بدخلق داشته باشید.
دکتر دیوید اسپیژل، پروفسور و رئیس علوم رفتاری و روانپزشک دانشگاه علوم کالیفرنیا میگوید: عاملی که برای سلامتی ذهن مفید است این است که فرد قادر باشد بهراحتی وضعیت روحی خود را تغییر دهد. اگر به بچهها دقت کنید متوجه میشوید که آنها ذهن بسیار خلاق و فعالی دارند و قادرند بهراحتی عملیات روحی خود را تغییر دهند.
دنیا از میان پنجره کوچک
شما میتوانید دقت و تمرکز یک فرد را با پرتو نور شمع مقایسه کنید. هنگامی که فرد بدخلق و عبوس است و روحیات منفی دارد، پرتو آن نور بسیار خفیف و کم است؛ در نتیجه تمرکز او تنها محدود به یک تعداد چیزهایی که صرفاً در اطرافش قرار گرفته است میشود. بعضی افراد معتقدند كه پرتو این نور با داشتن افكار مثبت وسیعتر میگردد.
مک آدامز میگوید، تحقیقات زیادی نشان میدهد که روحیه شاد و رفتارهای مثبت یک فرد منجر به وسیع کردن میدان دید او میگردد. در عین حال که روحیه شاد برای شغلهایی که نیاز به فعالیت ذهنی زیادی دارد لازم است، اما میتواند مانع انجام دادن کارهایی که نیاز به توجه و تمرکز بسیار دارد باشد.
با بدخلقی و داشتن چهره عبوس، دنیا را از میان یک پنجره میبینیم اما با داشتن روحیه شاد و رفتارهای مثبت، دنیا را از میان یک پنجره بزرگ با چشمانداز وسیعتری میبینیم.
نوشته شده توسط: پیمان کوره پز | آخرین ویرایش:- | نظرات()
برچسب ها: روحیه شاد ، رفتارهای مثبت ، خلاقیت ذهنی ، افزایش فعالیت ذهنی ، داشتن روحیه شاد ، تاثیر روحیه ، روانشناسی شادابی ،
احساس گناه درزندگی من و تو جاری است.
دوشنبه 22 اسفند 1390 12:06 ب.ظنوع مطلب :رسیدن به شادکامی و لذت ،
احساس گناه در ساختمان عصبیت نقش بسیار
مهمی بازی میكند. این احساس در تمام افرادعصبی وجود دارد و جزئی از
ساختمان عصبیت است، منتهی بعضی افراد آن را بهصراحت و راحتی بروز میدهند،
ولی بعضی دیگر صریحاً نشان نمیدهند كه چنین احساسی در آنها هست؛ اما به
هر حال از مجموعهی حالات، رفتار، طرز فكر و عكسالعملهایشان میتوان
فهمید كه آنها بهشدت گرفتار احساس گناه هستند. شخص عصبی معمولاً خود را
مستحق رنجها عذابهایی كه گرفتار آنهاست میداند و به نظرش میرسد كه
مستحق زندگیای بهتر از این نیست. این امر حكایت ضمنی بروجود احساس گناه
میكند. البته این احساس ممكن است مبهم باشد یا فقط در زمینههای خاصی
مشاهده شود؛ مثلاً شخص عصبی از اینكه دارای تمایلات جنسی انحرافی است، از
اینكه گاهی آرزوی مرگ بعضی دوستان و بستگان خود را میكند، یا از اینكه
احساس میكند در رابطه اش با دیگران صمیمیت و صداقت ندارد؛ آشكارا احساس
گناه میكند. ولی باید دانست كه احساس گناه وی تنها محدود به این زمینهها
نیست ،بلكه در تمام زمینههای زندگی چنین احساسی را دارد، منتهی در بعضی
زمینهها بهوضوح و روشنی مشاهده میشود و در بعضی زمینهها دیده نمیشود.
ما میبینیم كه شخص عصبی آمادگی عجیبی دارد به اینكه در هر پیشامد و در هر
موقعیت خود را مقصر و گناهكار تصور كند.فرضاً اگر رئیس ادارهاش او را
احضار كند، اولین فكری كه از ذهنش خطور میكند این است كه لابد رئیس
میخواهد او را بهخاطر فلان عمل اشتباهی كه مرتكب شده است توبیخ و سرزنش
كند؛ اگر دوستانش چند روز به دیدنش نروند یا به او تلفن نكنند، اولین مطلبی
كه به ذهنش میرسد این است كه شاید خودم مرتكب عملی شدهام كه موجب رنجش و
دلخوری شده است؛ در مواردی كه با دیگران اختلاف پیدا میكند، چشم بسته
گناه را به گردن خود میگیرد- ولو اینكه صد درصد مسبب اختلاف دیگران
باشند؛ حتی در مواردی كه صریحاً به او اهانت میكنند یا با او بدرفتاری
میكنند، بازهم میل دارد تقصیر را از جانب خود بداند و دیگران را تبرئه
كند. پس، اولین علامت احساس گناه این است كه شخص همیشه خود را متهم میكند و
مورد سرزنش و ملامت قرار میدهد.
علامت دیگر احساس گناه این است كه شخص
بهمحض انجام هر عمل، خود رامجبور میبیند كه عمل انجام شده را برای خودش و
دیگران توجیه كند. یكی از دلائل این امر وجود احساس گناه است. اگر بهخاطر
فشار احساس گناه نبود، لزومینداشت كه انسان بعد از انجام هر كار به طفره و
تلاش بیفتد تا كار خود را موجه جلوه دهد.
یكی دیگر از نشانههای احساس
تقصیر و گناه این است كه شخص همیشه نگران این است كه مچش باز شود و دیگران
به باطن او پی برند؛ انگار تمام زندگی و رفتار خود را نوعی بلوف توخالی یا
نوعی نمایش میداند، و بنابر این همیشه میترسد كه دیگران به بلوف او
پیببرند و او را آن طور كه واقعاً او را میپسندند و او را تأیید میكنند
یا نه - و البته چندان امیدی به مورد پسند واقع شدن خود ندارد؛ بیشتر فكر
میكند دیگران رفتار او را محكوم و ملامت خواهند كرد. در جلسات روانكاوی
رابطه او با روانكاو عیناً مثل رابطهی متهم با قاضی است. هر حرف روانكاو
را نوعی استنطاق اتهام آمیز تلقی میكند؛ تعبیرات روانكاو از رفتار خود
درحكم سرزنش فرض میكند؛ مثلاً وقتی روانكاو به او میگوید:
«حالت
دفاعی تو در مورد فلان موضوع بهخاطر ترس از مواجه شدن با اضطراب است .» با
حالتی قهرآمیز میگوید:«آره ، خودم هم میدانم كه آدم بدبخت ترسویی هستم!»
اگر روانكاو به او حالی كند كه «مردم گریزی» تو بهخاطر آن است كه میترسی
دیگران رفتارت را نپسندند، این اشاره را فقط بهعنوان سرزنش تلقی میكند و
در هر حال میپذیرد كه نقصی در او وجود دارد - بیآنكه نتیجه مثبتی از آن
بگیرد؛ یعنی او فقط میپذیرد كه آدم مقصر و گناهكاری است، حال آنكه باید
اشاره روانكاو را با یك دید واقعبینانه نگاه كند و از آن بهعنوان سرنخی
جهت شناخت ساختمان روانی خود استفاده كند، نه اینكه بهخاطر آن خود را
سرزنش و ملامت كند.
بهعنوان یك اشارهی فرعی تذكر این نكته را لازم
میدانم كه ترس از رد شدن و مورد تأیید دیگران قرار نگرفتن اثرات بسیار
وسیعی در ساختمان عصبیت و در رفتار شخص عصبی دارد؛ مثلاً علت اینكه با یك
حالت اجبار و نگرانی میكوشد تا تمام رفتار ، حركات و بهطور كلی شخصیت خود
را عالی و بیعیب و نقص گرداند این است كه میترسد دیگران در رفتار او نقص
و ایرادی ببینند، و در این صورت او را رد كنند.
آخرین علامت احساس گناه
این است كه اغلب مشاهده میشود شخص عصبی داوطلبانه از حوادث ناگوار
استقبال میكند. اگر در موقعیت نامطلوبی قرار گیرد، فرضاً اگر تصادف كند و
صدمهای ببیند، باطناً احساس خرسندی روحی میكند و حتی بسیاری ازحالات
عصبیاش موقتاً تسكین مییابد. گاهی دانسته یا بهطور ناخودآگاه اوضاع و
احوالی پیش میآورد تا دچار مصائبی گردد. این جریانات حكایت از آن میكند
كه وی باطناً و عمیقاً گرفتار احساس گناه شدیدی است و برای اینكه مقداری از
بار این احساس را سبك كند ندانسته میكوشد تا خود را دچار صدماتی گرداند و
در حقیقت خود را تنبیه نماید.
نوشته شده توسط: پیمان کوره پز | آخرین ویرایش:- | نظرات()
برچسب ها: احساس گناه ، دلایل احساس گناه ، روانشناسی گناه ،
افزایش فعالیت ذهنی با داشتن روحیه شاد
دوشنبه 22 اسفند 1390 12:18 ق.ظنوع مطلب :رسیدن به شادکامی و لذت ،
روحیه شاد و رفتارهای مثبت خلاقیت ذهنی را افزایش میدهد.
دیدن
دنیا با عینک خوشبینی صرفاً یك شعار نیست و محققان نتایج فوقالعاده آن
را اثبات كردهاند. شواهد زیادی به این نکته اشاره میکند که وضعیت روحی ما
تأثیر مستقیم بر روند پردازش اطلاعاتی که از طریق چشم کسب میکنیم دارد.
طبق
مطالعات جدیدی که در هفتهنامه آکادمی ملی علوم منتشر شده، محققان به این
نتیجه رسیدهاند كه افرادی که از روحیه شادی برخوردار هستند، ذهن آرامی
دارند و قادرند تواناییهای ذهنی خود را افزایش دهند. البته آنها اذعان
كردهاند كه داشتن اینچنین روحیه شادی ممکن است منجر به اختلال حواس شود.
دکتر
آدام آندرسون استاد روانشناسی دانشگاه تورنتو و نویسنده برجسته علوم و
تحقیقات میگوید داشتن روحیه شاد و رفتارهای مثبت، دقت و توجه فرد را تحت
تأثیر قرار میدهد و میتواند میدان دید را وسیعتر کند.
در یک
تحقیق که توسط اساتید انجام شد، از داوطلبان خواسته شد دو نوع مسئله را
بررسی کنند. برای تجربه کردن وضعیتهای مختلف، داوطلبان به موزیک شاد و
غمگین گوش کردند و از آنها خواسته شد در مورد موضوعات شاد و غمگین فکر
کنند. داوطلبان هنگامی که در یک موقعیت شاد قرار گرفتند بهخوبی قادر به حل
کردن مسائل فکری بودند، اما به دلیل عدم تمرکز و اختلال حواس بهخوبی قادر
به انجام دادن وظایفی که در آن به دقت چشم نیاز داشت نبودند.
دکتر
آندرسون میگوید اگر شغلی را که انجام میدهید مستلزم خلاقیت و تمرکز فکری
است به یک مکان شاد احتیاج دارید. برای مثال اگر در صدد حل کردن مشکلی
هستید که موجب عصبانی شدن شما میشود برای اینکه آرامش پیدا کنید به تفریح
و گردش کردن بپردازید و سپس برای حل کردن مشکل اقدام کنید.
کارشناسان
می گویند یک قسمت از مغز که آمیگدال نامیده میشود، تأثیر زیادی در فعالیت
ذهن دارد. آمیگدال در مقابل ترس واکنش نشان میدهد و ترس سبب میشود که
فعالیت ذهنی فرد را مختل سازد. دکتر رابرت مارر روانشناس مرکز پزشکی مونیکا
میگوید هنگامی که شما شاد هستید، آمیگدال کاملاً آرام است و این امر سبب
میشود که فعالیت ذهنی شما بیشتر شود.
اختلال حواس به دلیل داشتن روحیه شاد
آیا
تا به حال آنقدر به وجد آمدهاید که نتوانید بنشینید و بر روی پرداخت
صورت حسابهای خود و یا تصحیح کردن تکالیف فرزندانتان تمرکز کنید؟ اینچنین
شور و هیجانی باعث آشفتگی ذهن شما میشود.
محققان میگویند داشتن
روحیه شاد دید چشم فرد را مختل میسازد و فرد بهخوبی قادر به انجام دادن
وظایفی که نیاز به دقت چشم دارند نیست؛ بهخصوص اگر شغل فرد تصحیح اوراق و
یا شمارش اعداد و ارقام باشد. داشتن روحیه شاد ممکن است در برخی موارد
نتیجه مثبتی ندهد. برای مثال هنگامی که در یک بزرگراه رانندگی میکنید، فرض
میکنیم شما به هر چیزی که در اتوبان میبینید توجه میکنید، اگر در آن
زمان شما روحیه شادی داشته باشید ممکن است به تمام تابلوها و سایر چیزهای
دیگر که در بزرگراه است نگاه کنید. این وضعیت گاهی مثمرثمر نیست.
دکتر
دان مک آدامز، پروفسور روانشناس در دانشگاه شیکاگو معتقد است افرادی که
روحیه شادی دارند توجه زیادی به محیط اطراف خود میکنند. به همین دلیل ممکن
است دچار آشفتگی خاطر و یا اختلال حواس شوند.
افزایش تمرکز با داشتن چهره عبوس
در
حالی که روحیه شاد و رفتارهای مثبت خلاقیت ذهنی فرد را افزایش میدهد
رفتارهای منفی یک فرد میتواند به تمرکز فرد کمک کند. آندرسون میگوید
بدخلقی و داشتن روحیات منفی منجر به محدود شدن میدان دید شخص میشود. این
امر سبب میشود که فرد صرفاً بر روی مسائلی که موجب اضطراب و نگرانیاش
میشود تمرکز کند.
دکتر آندرسون میگوید: اگر شغل شما مرتبط با
محاسبات اعداد و ارقام باشد، نیازمند تمرکز و دقت بسیاری است. بهتر است که
بدخلق و عبوس باشید، به این دلیل که داشتن روحیات منفی و بدخلقی میتواند
میدان دید شما را محدود سازد. بدین ترتیب به اتفاقاتی که در پیرامون شما رخ
میدهد، توجهی نمیکنید. برای مثال یک حسابدار باید در محاسبه اعداد و
ارقام به جواب صحیح برسد. لذا شما به حسابداری که ذهنش درگیر مسائل دیگری
شود و اختلال حواس داشته باشد نیاز ندارید و ترجیح میدهید که یک حسابدار
عبوس و بدخلق داشته باشید.
دکتر دیوید اسپیژل، پروفسور و رئیس علوم
رفتاری و روانپزشک دانشگاه علوم کالیفرنیا میگوید: عاملی که برای سلامتی
ذهن مفید است این است که فرد قادر باشد بهراحتی وضعیت روحی خود را تغییر
دهد. اگر به بچهها دقت کنید متوجه میشوید که آنها ذهن بسیار خلاق و فعالی
دارند و قادرند بهراحتی عملیات روحی خود را تغییر دهند.
دنیا از میان پنجره کوچک
شما
میتوانید دقت و تمرکز یک فرد را با پرتو نور شمع مقایسه کنید. هنگامی که
فرد بدخلق و عبوس است و روحیات منفی دارد، پرتو آن نور بسیار خفیف و کم
است؛ در نتیجه تمرکز او تنها محدود به یک تعداد چیزهایی که صرفاً در اطرافش
قرار گرفته است میشود. بعضی افراد معتقدند كه پرتو این نور با داشتن
افكار مثبت وسیعتر میگردد.
مک آدامز میگوید، تحقیقات زیادی نشان
میدهد که روحیه شاد و رفتارهای مثبت یک فرد منجر به وسیع کردن میدان دید
او میگردد. در عین حال که روحیه شاد برای شغلهایی که نیاز به فعالیت ذهنی
زیادی دارد لازم است، اما میتواند مانع انجام دادن کارهایی که نیاز به
توجه و تمرکز بسیار دارد باشد.
با بدخلقی و داشتن چهره عبوس، دنیا
را از میان یک پنجره میبینیم اما با داشتن روحیه شاد و رفتارهای مثبت،
دنیا را از میان یک پنجره بزرگ با چشمانداز وسیعتری میبینیم.
نوشته شده توسط: پیمان کوره پز | آخرین ویرایش:دوشنبه 22 اسفند 1390 | نظرات()
برچسب ها: افزایش فعالیت ذهنی با داشتن روحیه شاد ، افزایش فعالیت ذهنی ، فواید فعالیت ذهنی ، فعالیت ذهنی ، روانشناسی شاد بودن ،
همه را ببخشید و روح خود را آزاد کنید!
یکشنبه 21 اسفند 1390 08:55 ب.ظنوع مطلب :رسیدن به شادکامی و لذت ،
همه را ببخشید و روح خود را آزاد کنید!
آنها كه اعتماد بنفس سرشار دارند ، روحی بزرگ ، غنی و آزاد دارند .
هر گونه وابستگی ذهنی ، جسمی و روحی به كوچك شدن انسانها می انجامد . شما به هر شكلی كه به چیزی وابسته باشید یعنی خود را بدون آن كامل حس نمی كنید . حتی اینكه شما هدفدار هستید و به دنبال اهداف خود می روید ، نباید در شما این احساس را ایجاد كند كه زندگی بدون رسیدن به هدف شما ، برایتان كاملاً غیر ممكن است . اینكه می گویند آرزوهای بزرگ ، انسان را خرد می كند ، بخاطر آن است كه وابستگی فراوان ایجاد می كند .
همانقدر مشتاق و علاقمند به اهداف خود باشید و برای رسیدن به آنها تلاش كنید كه آمادگی رها كردنشان را دارید .
یكی از مهمترین چیزهایی كه وابستگی ذهنی و عاطفی ایجاد می كند و مانع غنی شدن و آزادی روح می شود ، نبخشودن دیگران است . آنها كه نفرتی به دل دارند و كسی یا موضوعی یا خود را نبخشوده اند و یا خاطرة تلخی را از ذهن خود دورنمی كنند ،روح خود را اسیر كرده اند .
بخشش لطفی است به خود ، نه به دیگران .
هر كسی و به هر شكلی به شما بدی كرده است ، او را ببخشایید .
اگر او لایق بخشیدن نیست ،شما شایسته رها شدن هستید.
ما با نبخشیدن ، افراد را در ذهن خود زندانی کرده ، با فکر به او ، بزرگش می کنیم و انرژی خود را بیهوده هدر میدهیم ، در حالیکه زندانیهای ذهنمون حتی خبر نداشته و ممکن است با خیالی آرام در خانه خود در حال استراحت باشند و ما در حال میگرن گرفتن!. به جای آنكه به آزار روح خود و بی توجهی نسبت به خود ، مشغول شوید و نهال اعتماد بنفس خود را بخشكانید ، او را ببخشایید و رها كنید و حتی در حقش دعای خیر كنید تا روح شما بزرگ و غنی شود؛ سراغ ندارید کسانی که پدر خود را نمی بخشند!!. خود را نیز ببخشایید . اگر كار خطا یا گناهی مرتكب شده اید نگویید كه هرگز خود را نمی بخشم . نبخشودن خود ، یعنی صدها بار آن اشتباه را در ذهن تكرار كردن و صدها بار احساس گناه را در ذهن ، تشدید نمودن و این یعنی كشتن خود به دست خود به فجیح ترین شكل ممكن ! فكر نكنید كه نبخشودن خود ، نوعی مجازات است ، این فقط و فقط خودشكنی است و بس . بجای اینطور مجازات كردن خود ، سعی كنیدگذشتة خود را با روحی آزاد كه تنها با بخشودن به دست میآورید ، جبران كنید . آنچه محكوم و بد است ، رفتار بد است نه انسان . انسان ، بالفطره خوب است و پاك . روح الهی در او جریان دارد ، حالا اگر اشتباهی كرد و رفتار بدی از او سر زد نباید خودش را نفی كند .
تمرین
بخشودن را تمرین كنید و دیگران را ببخشایید و روح خود را رها كنید . برای رهایی از احساس گناه و بخشیدن دیگران روی یك كاغذ بارها بنویسید . همه را بخشیدم حتی او را كه ...، خود را هم بخشیدم و رها شدم . خود و دیگران را كاملاً بخشیدم و چقدر آزاد و رها هستم . سبك شدم . خداوند حتماً مرا می بخشاید .نوشته شده توسط: پیمان کوره پز | آخرین ویرایش:- | نظرات()
برچسب ها: روانشناسی بخشش ، چگونه احساس آرامش کنیم ، هدف از بخشش ، همه را ببخشید ، بخشیدن ، بخشش ، بخشودن ،
نقش رنگها در بهبود بخشیدن به زندگی
یکشنبه 21 اسفند 1390 08:51 ب.ظنوع مطلب :رسیدن به شادکامی و لذت ،
تا به حال شده است برای این كه احساس آرامش بیشتری كنید خودتان را بین ملحفه های سبزرنگ بپیچانید تا به خواب روید؟
آیا برایتان پیش آمده هنگام انجام یك مصاحبه شغلی لباسی به رنگ قرمز بپوشید و آن را عامل موفقیت خود بدانید؟
آیا
رنگهایی كه در لباس و دكوراسیون خانه شما به كار رفته اند می توانند رفتار
و سطح انرژی یا زندگی شما را بهبود بخشند؟ می توانید امتحان كنید :
سبز لیمویی:
پوشیدن لباسی به این رنگ یا استفاده از آن در تزیین و دکوراسیون منزل می تواند توانایی منطقی و پیگیر بودن شما را بیفزاید.
سبز لیمویی به شما این امکان را می دهد که بفهمید برای پیشرفت بیشتر خود به چه چیزی نیاز دارید.
سبز:
لباس
یا دکوراسیون سبزرنگ کمک می کند احساس نزدیکی بیشتری با طبیعت داشته باشید
و نیز باعث می شود به دیگران احساس راحتی و آرامش بیشتری ببخشید.
استفاده
از این رنگ همانند یک خاک حاصلخیز باعث می شود دنیایی پربار برای شما به
وجود آید. طبیعت ذاتی این رنگ که نوعی توازن و تعادل در خود دارد، شما را
تشویق می کند به نجوای درون خود گوش دهید و بفهمید برای این که شما و
دیگران از احساس راحتی بیشتری برخوردار باشید به چه چیزی نیاز دارید.
سبز كله اردكی:
این رنگ توانایی شما را در قدرت انتقال فکر افزایش می دهد. همچنین باعث می شود سیاست بیشتری در زندگی تان داشته باشید.
استفاده از این رنگ که نوعی آبی آمیخته با سبز است به شما این باور را القا می کند که می توانید با دست خود آینده ای دلخواه بسازید.
آبی:
لباس
و آرایش آبی رنگ ، شما را بیشتر رویایی می کند و الهامات شما را افزایش می
دهد. این رنگ بسیار آرامش بخش بوده و باعث متمرکز شدن افکارتان می شود.
اثر آرامش بخش این رنگ باعث می شود برنامه ها و افکار مغشوش از ذهنتان خارج شوند و رویاها و اهدافتان نظم و ترتیب بیشتری بگیرند.
نیلی:
رنگ
لباس یا تزیینات و آرایشی که به رنگ نیلی باشد می تواند قدرت خطرپذیری شما
را افزایش دهد. نیلی اعتماد به نفس بیشتری به شما می دهد تا به نقشه هایی
که در سر می پرورانید جامه عمل بپوشانید.
استفاده از رنگ نیلی که نوعی آبی آمیخته با قرمز است ، کمک می کند آینده ای خوب و برنامه ریزی شده را برای خودتان ایجاد کنید.
این رنگ به شما کمک می کند دلواپسی هایتان را به کارهایی مثبت تبدیل کنید.
بنفش:
رنگ
بنفش بر خیالپردازی شما می افزاید و کمک می کند احساس قدرت و اختیار
بیشتری کنید.این رنگ همچنین سبب تقویت کردن عمق احساسات شما می شود و شما
را صاحب اراده ای مصمم تر می کند و توانایی تان را در ارائه راهبردهای جدید
در زندگی افزایش می دهد.
بنفش تیره:
این رنگ اشتیاق و خوشبینی شما را افزایش می دهد. استفاده از این رنگ به شما الهام می کند باید کاری جدید را آغاز کنید.
اگر
لباسی به این رنگ بپوشید یا در دکور منزلتان از این رنگ بهره گیرید بد
گمانی شما را کاهش می دهد و فرصتهای جدیدی را برای شما می گشاید.
قرمز:
لباس
و آرایش قرمزرنگ شما را بیشتر اهل عمل می کند و پرمایه و مبتکر می سازد.
استفاده از قرمز آتشین به شما علم و قدرت این را می دهد که حرف دلتان را
براحتی بزنید و آنچه را دوست دارید به دنیا بگویید.
نارنجی پررنگ:
استفاده
از این رنگ در لباس و دکور منزلتان کمک می کند به شخصیت خود احترام بیشتری
بگذارید. نارنجی پررنگ شما را تشویق می کند تا خودتان را قبول داشته باشید
و آنها را که دوستشان دارید، تحسین کنید.
نارنجی:
رنگ
نارنجی به شما احساس شهامت و بیباکی می دهد. این رنگ که گرمترین رنگ
اتمسفر است نظم و ترتیبی را که نیاز دارید تا انتظارات غیرواقعی را از خود
دور کنید به شما می بخشد.
طلایی:
استفاده
از رنگ طلایی در لباس و آرایش یا وسایل منزل باعث می شود احساسات و
سرزندگی شما بیدار شود. استفاده از رنگ طلایی به شما نیرویی می بخشد تا آن
چیزی را که باعث خرسندی و رضایت خاطرتان می شود، پیدا کنید.
زرد:
رنگ
زرد باعث می شود ذهنتان بیشتر باز شود. استفاده از رنگ زرد که روشن ترین
رنگ در طیف است ذهنی سیال تر و بازتر را برای شما خلق می کند.
این رنگ سبب می شود نقطه نظرات دیگران را بهتر بفهمید و سیاست بیشتری در زندگی خود اعمال کنید.
سیاه:
استفاده
از این رنگ باعث می شود توانایی بیشتری در تمرکز کردن داشته باشید.
استفاده از رنگ مشکی ، یعنی غیبت نور، ناشناخته ها را به شما نشان می دهد.
در تاریکی ، افکار شما باطنی و درونی شده و بهتر می توانید برروان و احساسات درست خود تمرکز کنید.
قهوه ای:
لباس
قهوه ای رنگ یا اتاقی که به این رنگ تزیین شده باشد، آگاهی و هوشیاری شما
را افزایش می دهد. این رنگ به شما کمک می کند واقعیت هر موقعیتی را بهتر
دریابید و بدانید چه چیزی برای شما بهترین خواهد بود.
سفید:
لباس یا دکوراسیون سفی ، به شما احساس آزادی و رهایی بیشتری می بخشد.
این رنگ هر موقعیت یا ارتباطی را که باعث می شود بتوانید از حل مشکلاتتان برآیید برای شما روشن می شود.
نوشته شده توسط: پیمان کوره پز | آخرین ویرایش:- | نظرات()
برچسب ها: نقش رنگها در بهبود بخشیدن به زندگی ، نقش رنگها ، نقش رنگها در زندگی ، تاثیر رنگ ها ،